در سالهای اخیر، مفاهیمی مانند کوچینگ و منتورینگ بهشدت در فضای حرفهای و اجتماعی رواج یافتهاند. افراد بسیاری خود را بهعنوان کوچ یا منتور معرفی میکنند و خدماتی را تحت این عناوین ارائه میدهند. اما آیا همه این افراد واقعاً واجد شرایط کوچینگ یا منتورینگ هستند؟ این سوالی است که نیاز به بررسی علمی، پژوهشی و انتقادی دارد.
تعریف کوچینگ و منتورینگ
کوچینگ فرآیندی است که در آن یک فرد (کوچ) با پرسشهای هدفمند و ساختارمند، به مراجع خود کمک میکند تا اهداف خود را شفاف کند، موانع را بشناسد و راهحلهایی برای حرکت به جلو بیابد. در این فرآیند، کوچ باید نقش تسهیلگر را ایفا کند و از دادن مستقیم راهحل خودداری کند. کوچینگ بر مهارتهای شنیدن، پرسیدن و بازخورد دادن تمرکز دارد و معمولاً مبتنی بر چارچوبهای شناختهشدهای همچون ICF (فدراسیون بینالمللی کوچینگ) یا EMCC (شورای اروپایی منتورینگ و کوچینگ) است.
منتورینگ، در مقابل، بیشتر بر انتقال دانش و تجربه استوار است. منتور بهعنوان فردی با تجربه در یک زمینه خاص، به شاگرد خود (منتورگیرنده) کمک میکند تا از تجربیات وی بیاموزد. برخلاف کوچینگ که بیشتر بر خودآگاهی و خودیابی تاکید دارد، منتورینگ نقش هدایتگرانهتر دارد.
واقعا مشکل در کجاست !؟
مشکل تعریفناپذیری و پذیرش عمومی
یکی از مشکلات اساسی در ایران و بسیاری دیگر از کشورها، عدم شفافیت در تعریف و تمایز میان این دو مفهوم است. بسیاری از افراد بدون آموزش کافی و بدون داشتن دانش نظری یا تجربه عملی، خود را کوچ یا منتور معرفی میکنند. این افراد اغلب بدون داشتن گواهینامههای معتبر یا پیروی از چارچوبهای استاندارد، ادعا میکنند که میتوانند زندگی حرفهای و شخصی افراد را بهبود بخشند.این روند، بهخصوص با گسترش شبکههای اجتماعی، شدت بیشتری گرفته است.
امروزه شاهد افرادی هستیم که با چند ماه تجربه کاری یا گذراندن یک دوره کوتاهمدت آنلاین، بهسرعت خود را "کوچ حرفهای" یا "منتور موفقیت" مینامند. این وضعیت باعث ایجاد یک فضای بیاعتمادی شده و در برخی موارد به آسیبهای روانی یا مالی برای مراجعان منجر شده است.
گاهی بدان فکر میکنیم آیا آسیب هایی ممکن است از افراد غیر حرفه ای به ما وارد شود!!؟؟
آسیبهای ناشی از کوچینگ یا منتورینگ غیرحرفهای
• فقدان دانش تخصصی: کوچینگ یا منتورینگ نیازمند مهارتهای خاصی است که تنها از طریق آموزش اصولی و تمرین مداوم به دست میآید. فردی که فاقد این مهارتها باشد، نمیتواند بهدرستی مراجع خود را هدایت کند.
• ایجاد وابستگی غیرضروری: یکی از اشتباهات رایج در کوچینگ غیرحرفهای این است که مراجع به کوچ وابسته میشود، در حالی که هدف اصلی کوچینگ توانمندسازی فرد برای تصمیمگیری مستقل است.
• مشاوره اشتباه: برخی افراد بهجای کوچینگ یا منتورینگ، به ارائه مشاورههای عمومی میپردازند که ممکن است بهدلیل ناآگاهی از شرایط فرد، اثرات مخربی داشته باشد.
• از بین بردن اعتماد عمومی: گسترش فعالیتهای غیرحرفهای باعث میشود که کوچینگ و منتورینگ بهعنوان یک حرفه کمارزش تلقی شود.• راهکارها برای بهبود وضعیت
• آموزش و استانداردسازی: ایجاد دورههای آموزشی معتبر و تدوین استانداردهای مشخص میتواند به تمایز میان افراد حرفهای و غیرحرفهای کمک کند.• گواهینامههای معتبر: افرادی که قصد دارند بهعنوان کوچ یا منتور فعالیت کنند، باید از سازمانهای بینالمللی یا داخلی معتبر گواهینامه دریافت کنند.• افزایش آگاهی عمومی: افراد باید پیش از انتخاب کوچ یا منتور، درباره سوابق، گواهینامهها و روشهای کاری وی تحقیق کنند.• نظارت قانونی: دولت یا نهادهای مستقل میتوانند نظارتی بر فعالیتهای کوچینگ و منتورینگ اعمال کنند تا از فعالیت افراد غیرمتخصص جلوگیری شود.
یقینا بایستی بدانیم کوچینگ و منتورینگ دو حرفه ارزشمند هستند که اگر بهدرستی اجرا شوند، میتوانند تاثیرات مثبت عمیقی بر زندگی افراد بگذارند. با این حال، افزایش تعداد افراد غیرحرفهای در این زمینهها، ضرورت توجه به آموزش، استانداردسازی و نظارت را بیش از پیش نمایان میکند. این مسئولیت بر عهده همه افراد حرفهای، نهادهای آموزشی و مراجعان است تا فضایی سالم و قابلاعتماد برای رشد شخصی و حرفهای ایجاد شود.
کوچینگ یا منتورینگ؟ بازاندیشی در روند محبوبیت این دو حرفه